عشق به منزله راهکاری برای آسیب روانی_ قسمت اول

عشق به منزله راهکاری برای آسیب روانی_ قسمت اول

فصل جدید

عشق به منزله راهکاری برای آسیب روانی

قسمت اول

 

باتوجه به مطالب ذکر شده در رابطه با ارتباطات موثر لازم است فاز جدیدی را برای بهینه سازی تعاملات متقابل تعریف کنیم. برای این منظور سلسله گفتارهایی را به رشته تحریر در خواهم آورد. این نوشتارها حاصل مطالعات اخیر من درباب هوشمندی عاطفی و آموزش بزرگسالان و ارتباطات موثر و عشق و تروما و بهبود از بیماری ها هستند.

چند پیش فرض:

۱‌.ما در دوران کودکی شاکله شخصیتی مان فرم گرفته و با توجه به عوامل ژنتیکی و مجموعه شرایط محیطی اعم از ارتباط با والدین و اطرافیان نوع برخوردهایمان در بزرگسالی مشروط به وضعیت های خاصی شده اند.

۲.برخی افراد در کودکی دچار تروما می شوند و باتوجه به تروماهایشان اعم از جنگ، قحطی، خشکسالی، سوء استفاده جنسی و روانی و بدنی آسیب می بینند. اکثر ما دچار تروماهای بزرگ نمی شویم ولی از بی توجهی والدین و آسیب های روانی دوران کودکی رنج می بریم، این تروماها تروماهای کوچک هستند. طیف تروماها به راحتی از هم قابل تفکیک نیستند. کمبود عشق در کودکی می تواند عامل آسیب روانی باشد. مدارهای مغزی عشق، ارتباط، پاداش، رهایی از درد، کنجکاوی، حس زندگی و زنده بودن در مغز افرادی که در کودکی عشق کافی از مادر خود دریافت نکرده اند درست شکل نمی گیرد و اوپیوت و دوپامین در مغزشان به اندازه کافی ترشح نمی شود.

۳.تروماهای کودکی باعث می شوند ما از بدن مان دچار انشقاق بشویم. اینکه ما خودآگاهی مان نسبت به بدن مان را از دست بدهیم نتیجه تروماهای کودکی هستند. اینکه ندانیم در بدن مان چه اتفاقاتی می افتد نتیجه این است که آسیب های روانی در کودکی دچار شده ایم.

۴.البته لازم است بدانیم که با خودآگاهی در بزرگسالی این تروماها قابل ترمیم هستند. هرچند این کار دشوار است. خودآگاهی به واسطه افزایش دانش به تنهایی بوجود نمی آید. رجوع به مشاور و شرکت در کلاس های آموزشی بسیار مفیدند اما کافی نیستند. لازم است در کلاس های آموزشی فضایی برای تعامل های افراد برای مبادله ارتباط انسانی سالم برقرار شوند تا افراد بتوانند نوعی شفای روحی هم دریافت کنند.

۵.لازم است عشق در بزرگسالی کسب شود. نوازش دریافت کردن در بزرگسالی یکی از راهکارهای مهم است. معمولا زنان بیشتر از مردان در نوازش دادن مهارت دارند. آنها یاد گرفته اند که عشق را بی واسطه ببخشند و توقع و چشم داشت هم نداشته باشند. البته این یک قانون غیرقابل تغییر نیست.

۶.گاهی نوازش دادن زنان به قیمت نادیده گرفتن خودشان تمام می شود. آنها یاد گرفته اند که برقرار کننده صلح باشند و خود را نادیده بگیرند. برای همین از نظر گبور مته ۸۰ در صد بیماری های خودایمنی در زنان شکل می گیرد همچون بیماری های التهابی روده، التهاب مفاصل روماتیسم، لوپوس سیستماتیک، خستگی مزمن و درد بافتهای عضلانی. زنان ناخواسته و وسواس گونه حواس شان به نیازهای عاطفی دیگران است تا خودشان و خشم سالم خودشان را سرکوب می کنند. فکر می کنند هیچ وقت نباید کسی را نا امید کنند.

۷.صادق بودن با خود و نیازهای خود راهکار دیگری است که برای التیام یافتن از تروماهای کودکی توصیه می شود. لازم است ما نسبت به نیازهای روانی و جسمی خود آگاه باشیم و با خودمان رودربایستی نداشته باشیم. ما در فرهنگی زندگی می کنیم که برآوردن نیازهایمان با چالش های جدی مواجه اند. اینها هم موانع بیرونی( اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی -سیاسی) هستند و هم موانع درونی و شخصی و روانی.

 

همه این پیش فرض ها به ما کمک می کنند که بدانیم چه عواملی باعث بروز حال بد ما به جای حال خوب می شوند. و به جای زندگی کردن در لحظه حال ما را به اضطراب یعنی دغدغه آینده یا افسردگی یعنی ناامیدی و حالت انفعال نسبت به برآورده شدن نیازها و خواسته ها سوق می دهند. 

 

در نوشتارهای بعدی بیشتر به مسایل فوق خواهیم پرداخت.

 

ادامه دارد...

این مقاله را به اشتراک بگذارید:

نظرات

نظر شما