از خط تا مثلث تعارض

از خط تا مثلث تعارض

کتاب از خط تا مثلث تعارض نوشته نیما قربانی انتشارات بینش نو

 

این کتاب درباره مکانیزم های دفاعی است که شیوه های مقاومت ما دربرابر واقعیت و احساسات درونی همخوان با آنهایند. این دفاع ها می توانند برداشتی غیرواقعی یا تحریف شده، نوعی واکنش ذهنی و فکری، رفتار، یا سبک ارتباطی خاصی در یک رابطه باشند.

مکانیزم های دفاعی در کودکی ما را درکنار آمدن با احساساتی که در رابطه با والدین بیدار می شدند یاری میدادند، اما در بزرگسالی دیگر کمک حال ما نیستند، می توان از آنها دست شست و احساس زیر آنها را چشید و آنها را به سوی اعمالی مفید و مناسب راهبری کرد.

آدم ها هرچه بیمارتر یا کودک تر باشند، بیشتر درد خود را از دیگران و تعارضاتی که با آنها دارند می پندارند. به میزانی که آدم ها پخته تر و بزرگتر می شوند، تعارض ها از بیرون به درون و از فضای بین شخصی به فضای درون شخصی می روند.

دفاع ها به لحاظ کارکردی یا ادراک واقعیت بیرونی را بیرونی تغییر می دهند( بدوی)، یا به شکل کاملا مخربی احساسات درونی را مختل می کنند( واپس رونده) یا به شکل نسبتا مخربی تجربه احساسات درونی را باز می دارند(سرکوبگر) یا تجربه احساسی را از فکر و شناخت همراه با آن جدا می نمایند( عایق بندی).

دفاع های بین شخصی: 

دفاع های بدوی و بین شخصی: استفاده از دفاع های بدوی حاصل ظرفیت محدود ذهن در آغاز زندگی است که هنوز توان تمایز فکر، احساس و عمل را نیافته است، عقل و احساس را از هم متمایز نمی کند، توان پیشگیری از عملی سازی ناگهانی و بی تامل احساسات را ندارد و هنوز کلیت، تمایز و ماهیت درهم تنیده واقعیت ها را درک نکرده است. 

دفاع های درون شخصی:

در دفاع های بدوی ما با مدیریت و تحریفا ادراکات خود، به طور مجازی، دنیای عین را مدیریت می کنیم. با تحریف ادراک خود، در پندار ارتباط با دنیای واقعیت غوطه می خوریم و اینچنین، امنیت لرزان و غیرواقع بینانه ای برای خود فراهم می کنیم. اما در دفاع های سطح بالاتر، ما تصورات و احساسات دنیای ذهن را مدیریت می کنیم، پ نه ادراک خود از واقعیت یا دنیای عین را. یعنی واقعیت را همانگونه که هست می بینیم، اما بار احساسی ناشی از واقعیت را در درون تحریف یا مهار می کنیم. درواقع، پندار مدیریت عین به واقعیت مدیریت ذهن ارتقا می یابد، و واقعیت عینی با پندار فقدان اثر احساسی آن همراه می شود. پندار در اینجا از بیرون به درون و از تصورات واهی در خصوص واقعیت بیرونی، به تصورات واهی در خصوص واقعیت درونی انتقال و ارتقا می یابد.

پس از توضیح مکانیزم های دفاعی، قربانی به سراغ اضطراب می رود. او می نویسد: اضطراب احساسی است که به سبب نقش مهم آن در علامت دهی ظهور سایر احساسات بنیادی، به تنهایی یکی از اضلاع مثلث تعارض را تشکیل می دهد. پس از خنثی شدن ساز و کارهای دفاعی، اضطراب ظاهر می شود، که نیروی انگیزشی ای برای گریز مجدد از احساسات در قالب سازوکارهای دفاعی است. اضطراب درواقع ترس از بروز احساساتی است که می تواند عواقب خطرناک یا شرم آوری برای فرد داشته باشد. 

در نهایت قربانی هیجانهای بنیادین چون خشم، عشق، گناه و غم را برمی شمرد.

بنابر این مثلث تعارض سه ضلع احساس، دفاع و اضطراب را دارا می باشد.

این مقاله را به اشتراک بگذارید:

نظرات

نظر شما