تعریف اسکات از جنسیت دو بخش دارد و چندین زیر بخش که با هم مرتبط اند اما به لحاظ تحلیلی باید جدا از هم و متمایز در نظر گرفته شوند…..جنسیت عنصر تشکیل دهنده روابط اجتماعی است که با توجه به تفاوت های قابل درک میان دو جنس برقرار می شوند . جنسیت راهی ابتدایی است برای برجسته کردن روابط قدرت. تغییرات در سازماندهی روابط اجتماعی همیشه با تغییرات در نحوه بروز و ظهور قدرت در ارتباط است و همبستگی دارند٬ اما جهت تغییر لزوما یک سویه نیست.جنسیت به عنوان عنصر تشکیل دهنده روابط اجتماعی که مبتنی بر تفاوت های میان دو جنس هستند٬ چهار وجه مرتبط دارد: اول٬ نمادهایی که به لحاظ فرهنگی در دسترس اند و تظاهرات و بروزات چندگانه و اغلب متضادی را برمی انگیزانند….دوم٬ مفاهیم هنجاری که تفاسیری را از معنا های نشانه ها و سمبل ها پیش می نهند٬ این مفاهیم هنجاری همان ها هستند که امکان برداشت استعاری از نمادها را مقید و منوط به خود می کنند. این مفاهیم در دکترین های مذهبی٬ آموزشی٬ علمی٬ حقوقی و سیاسی بروز می کنند و نوعا شکل دوگانه هایی مشخص را به خود می گیرند که در دسته بندی هایی صراحتا معنای مرد و زن٬ مردانه و زنانه را دربرمی گیرند…….سومین جنبه روابط جنسیتی نوعی مفهوم سیاست و ارجاع به نهادها و سازمانهای اجتماعی است…..چهارمین جنبه جنسیت هویت فاعلی است…..هویت های جنسیتی به لحاظ ماهوی ساخته می شوند و یافته هایشان را به طیفی از فعالیت ها ٬ سازمان های اجتماعی و تظاهرات فرهنگی مشخصا تاریخی مرتبط می کنند.
بنابراین جنسیت شامل همه این چهار عنصر است و هیچ یک از آنها بدون دیگری عمل نمی کند…..بهتر است بگوییم جنسیت زمینه ابتدایی است که در آن یا به واسطه آن قدرت به منصه ظهور می رسد.

جوان اسکات

جنسیت:یک مجموعه مفید از تحلیل تاریخی برگرفته از کتاب 
Feminist Theory Reader,Local and Global Perspectives
p.20